علم و تمدن اسلامی

۳ مطلب با موضوع «علوم انسانی اسلامی» ثبت شده است

خواجه نصیر و تحول در علم کلام

خواجه نصیر با نگارش تجرید الاعتقاد علم کلام را متحول کرده و رنگی فلسفی به آن داد. این تحول با تلاش ملاصدار و پیروان حکمت متعالیه به کمال رسید تا علم کلام بر مبنای فلسفه ی اسلامی برهانی شود

خواجه نصیر الدین طوسی یکی از بزرگترین متفکران و دانشمندان جهان اسلام و از افتخارات تشیع در قرن هفتم هجری است. او متکلمی بزرگ و نو اندیش، فیلسوفی توانا، ریاضیدانی مبتکر، منجمی صاحب نظر، سیاست مداری عدالت محور و متخلق به اخلاق اسلامی بود. کتاب وی در علم کلام با عنوان «تجرید الاعتقاد» مهمترین کتاب کلامی شیعه محسوب می گردد که شرح های بسیاری از شیعه و اهل سنت بر آن نوشته شده است. بیش از صد شرح بر این کتاب مهم کلامی نوشته شده که مهمترین آنها در شیعه، شرح تجرید الاعتقاد علامه حلی  و در اهل سنت شرح قوشچی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی رزمجوئی

دکارت و سیطره کمیت

اگرچه دکارت از تعالیم مدارس سرخورده و پریشان فکر بود ولی در عین حال شیفته ی نوع دیگری از علم بود. این شیفتگی و آن سرخوردگی مولود ریاضیاتی بود که در لافلش فرا گرفته بود. بی شک، فضای ابهام و تردید فلسفه ی مدرسی، وی را بیش از پیش به جستجوی مبنای یقینی ترغیب می کرد ولی قاطعیت برهان و بداهت استدلال ریاضیات بود که دکارت را به یافتن مبنای یقینی امیدوار کرد...

در شماره های پیشین، بنیادی ترین رکن فلسفه ی دکارت و تفکرِ مدرن یعنی سوبژکتیویسم شرح داده شد. در این شماره خصیصه دیگری از فلسفه دکارت را معرفی می کنیم که سراسر تفکر مدرن را دربرگرفته و به شدت بر علوم طبیعی تأثیرگذار بوده است.

1.قاطعیت و بداهت ریاضیات

همانطور که گفته شد، دکارت پس از جستجوی فراوان، مبنای یقینی معرفت را در «من» یافت. اگرچه دکارت از تعالیم مدارس سرخورده و پریشان فکر بود ولی در عین حال شیفته ی نوع دیگری از علم بود. این شیفتگی و آن سرخوردگی مولود ریاضیاتی بود که در لافلش فرا گرفته بود. بی شک، فضای ابهام و تردید فلسفه ی مدرسی، وی را بیش از پیش به جستجوی مبنای یقینی ترغیب می کرد ولی قاطعیت برهان و بداهت استدلال ریاضیات بود که دکارت را به یافتن مبنای یقینی امیدوار کرد. زیرا قضایای اقلیدس و نیز سایر قضایای ریاضیات، هنوز همان قطعیت برهان و اعتبار نتایج را دارند که قرن ها پیش داشتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی رزمجوئی

دکارت و سوبژکتیویسم


متفکران الهی همانند دکارت «من» را یقینی ترین وجود می دانستند ولی در من متوقف نمی شدند و به خودِ برتر من یعنی خدا می رسیدند و آن را مبنای یقین قرار می دادند. ولی دکارت انسان و اندیشه ی عقلانی انسان را به عنوان تنها سوژه (فاعل شناسایی) معرفی می کند که هر چه غیر خود حتی خدا را ابژه (متعلق شناسایی) می بیند و بنابراین همه چیز باید از دریچه نگاه او تعریف شود. چنین انسانی دیگر جانشین خدا بر روی زمین نیست بلکه علیه خدا شوریده است و اینک خود خداست!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
هادی رزمجوئی